۱۳۹۲ مهر ۱۴, یکشنبه

غیر بدیهی‌ها، پیشکش

نشانه‌ی عاقل‌تر شدنم اینکه، به اندازه‌ی گذشته، از جملات زیبای قرآن، نهج البلاغه و اصول کافی و امثالهم لذت می‌برم و استفاده می‌کنم. 
نشانه‌ی اینکه حالا حالا‌ها جا دارد که عاقل‌تر شوم اینکه، در جلسه‌ی تودیع و معارفه‌ی مسئول بسیج دانشگاه‌مان، هر چقدر تلاش کردم نتوانستم دلم را به میزانی آرامش بخش، به حاضران جلسه نزدیک کنم. با اینکه نیک می‌دانستم تعداد قابل توجهی از آن حاضران، گناهی -از جنس گناهانی که به آن معروفند- نداشتند. 
و نشانه‌ای که کافی باشد تا اعتنا به آن، مرا به افسردگی بکشاند، اینکه توجه کردم که چرا دو نشانه‌ی فوق پدید آمدند و میزان عاقل بودن من شدند؟ مگر نه اینکه هر دو به بدیهیاتی عقلی اشاره دارند؟ چطور دلم آمد فراموش کنم این بدیهی زیبا را: «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال»؟ چه حالت منحوسی در من بوجود آمده بود که نتوانستم حب و بغضم را کنترل کنم؟ 
من...:(